روشنایینامۀ منثور، یا با نام دیگر آن «شش فصل» اثر یکی از برجستهترین چهرههای تفکر و ادبیات و علوم ایرانی، ناصرخسرو قبادیانی یک بار در سال ۱۹۴۹ میلادی در هزار نسخه به طبع رسیده است.
به احتمال نزدیک به یقین تمامی نسخههای چاپ را اسمعیلیان خریدهاند و از اینرو حتی از طرف آگاهان علاقهمند نیز شناسائی نگردیده است.
تازه ایوانف که متن روشنایینامه را براساس دو نسخۀ متأخر و بنا به اعتراف خویش «تحریف شده»، تصحیح کرده است، در پیش گفتاری که بر متن نوشته، گفته است، تا روزی که نسخههای اقدم و تحریف نشدهای از روشنایینامه که به احتمال قوی در کتابخانۀ کشورهای اسلامی و از آن میان در استانبول موجود است به دست نیاید و براساس آنها روشنایینامه تصحیح نگردد، نمیشود به صحت آن اعتماد قطعی یافت.
ناصرخسرو تنها این اثر خود را هم به شعر و هم به نثر نوشته است و چون در آنها به اصلیترین مسائل فلسفی و اعتقادی خود پرداخته نخواسته است تا منظوم آن را شعر دوستان و منثور آن را باریک اندیشان بخوانند و به هر حال این مهمترین اثر اعتقادی او از هر گروه خواننده داشته باشد. اگرچه بعضی از محققین روشنایینامۀ منظوم را متعلق به ناصرخسرو نمیدانند، اما به نظر نویسنده نه تنها از نظر اسلوب و محتوای فکری بلکه از نظر تاریخ اتمام نیز که به سال ۴۲۳ هجری است، انتساب آن به ناصرخسرو احتمال بیشتری دارد. البته میدانیم که ناصرخسرو در این سال ۴۴ ساله بوده و هنوز فاطمی نشده بوده است.
از محتوای روشنایینامۀ منثور که متن آن اینک تقدیم میشود پیداست که نویسنده این اثر را به منظور روشن کردن مراتب اداری و سیاسی تشکیلات اسماعیلیان نوشته است. در این اثر که کارشناسان اسماعیلی آن را «کتاب کلید» نامیدهاند، ناصرخسرو در متنهای روانی کیفیت تأویل آیات و احادیث و مسألۀ امامت و قائمیت را روشن کرده است، و این مباحث در کشف المحجوب ابویعقوب سجستانی روشن نیست. اما آشکارا پیداست که در مسألۀ آفرینش و تکوین که در حقیقت اصلیترین مسألۀ فلسفی اسماعیلی است از ابویعقوب الهام گرفته است.