مجموعه داستانهای پوشکین

مجموعه داستانهای پوشکین

۳۵۰.۰۰۰تومان

نویسنده: آلکساندر پوشکین

مترجم: ناهید کاشیچی

نوبت چاپ: پنجم

تاریخ نشر: ۱۴۰۱

تعداد صفحات: ۶۸۰ صفحه

قطع کتاب: رقعی

نوع جلد:‌ شومیز

موجود

کوتاه سخنی درباره پوشکین

آلکساندر سرگی‌یویچ پوشکین در ۲۶ ماه مه ۱۷۹۹ در مسکو به دنیا آمد. تولد پوشکین با عید پاک و هم‌چنین با روز تولد نوه تزار پاول همزمان بود. به همین جهت تولد شاعر نابغه با شادی و سرور ملی مصادف گردید.

سرگی لوویچ پدر پوشکین سرگردی بازنشسته و مادرش نادژدا اسیپاونا از نژاد آبراهام هانیبال امیرزاده حبشی بود. آبراهام در کودکی اسیر و به تزار پیوتر کبیر هدیه شده بود. او توانسته بود با هوش و لیاقتش به سرداری رسیده و جزو نزدیکان پیوتر محسوب شود.

خانواده پوشکین از نظر فرهنگ و تمدن در سطح بسیار بالای جامعه قرار داشتند. علم، هنر و ادبیات مورد توجه خاص آن‌ها بود. خانه‌ی آن‌ها همیشه پر از مهمان بود. شاعران، نقاشان و موسیقیدانان مرتب به آنجا رفت و آمد داشتند.

پدر پوشکین کتابخانه‌ی بزرگ و نفیسی از نویسندگان فرانسه و روس داشت. این کتابخانه در زندگی آتی پوشکین نقش مهمی را ایفا کرد. پوشکین هنوز کودکی بیش نبود که از طریق همین کتابخانه با سخنوران بزرگ ادب قرن هیجدهم آشنا شد. اغلب نویسندگان و شاعران برجسته آن زمان در خانه پوشکین‌ها دیده می‌شدند. آلکساندر کوچک با اشتیاق به گفتگوی آن‌ها در باب شعر و ادبیات گوش می‌کرد. واسیلی لوویچ عموی او ادیبی سرشناس بود. بدین ترتیب کودکی پوشکین در محیطی ادبی سپری شد و طبیعی است که این وضعیت در پرورش علایق و تمایلات وی موثر بود.

در آن زمان خانواده‌های اشرافی روس ترجیح می‌دادند به زبان فرانسه صحبت کنند. آلکساندر زبان فرانسه را به خوبی زبان روسی می‌دانست. او حافظه‌ی خوبی داشت و بسیاری از مطالبی را که به فرانسه و روسی خوانده بود از حفظ بود.

پوشکین نه تنها با ادبیات جهان آشنا بود بلکه دایه‌اش آرینا رادیانوونا که قصه‌گوی ماهری بود او را با داستان‌های ملی کشورش آشنا می‌کرد و ترانه‌های محلی را برایش می‌خواند. او قصه و ضرب‌المثل‌های زیادی بلد بود و توانسته بود توجه پوشکین را به آن‌ها جلب کرده و عشق به ادبیات فولکوریک روس را در او به وجود بیاورد. او با آشنا ساختن آلکساندر با اشعار فولکلور روس روحیه شاعر را از احساس نفرت و تحقیر نسبت به هم‌وطنانش که با زندگی درباریان و اشراف اختلاف فاحشی داشت محافظت می‌کرد. پوشکین دایه‌اش را که تا آخر عمر دوست وفادارش محسوب می‌شد بسیار دوست می‌داشت و در چند اثر خویش به نام‌های «غروب زمستان»، «به دایه‌ام» و چند اثر دیگر با عشق و محبت از دایه‌اش یاد می‌کند.

مادربزرگ پوشکین، ماریا آلکسیوونا نیز در تربیت او نقش داشت. او بود که خواندن و نوشتن به زبان روسی را به آلکساندر کوچک آموخت.

پوشکین هنوز نوجوانی بیش نبود که نوشتن آثار ادبی را آغاز کرد. او در همان کودکی افسانه‌ی منظوم و شعر می‌ساخت و گاه نیز نمایشنامه‌های کوچک می‌نوشت. او و اُلگا خواهرش تئاتری خانگی ترتیب داده بودند. در این تئاتر آلکساندر نقش اجرا کننده و الگا نقش تماشاچی را داشت.

پوشکین نزدیک به دوازده سال داشت که والدینش تصمیم گرفتند او را تحت تعلیم و آموزش اروپایی قرار دهند و به این ترتیب موقعیت ممتازی برای او در اجتماع به دست آورند. آن‌ها مطلع شدند که در «تسارسکویه سلو» که اقامتگاه تابستانی تزاران روس بود، دبیرستانی برای جوانان افتتاح شده است. در این دبیرستان دانش‌آموزان از بهترین آموزش‌ها برخوردار می‌شدند و فارغ‌التحصیلان به کارهای مهم دولتی گماشته می‌شدند. در امتحان سال ۱۸۱۵ که در حضور گاوریلا درژاوین بزرگ‌ترین شاعر آن عصر برگزار می‌شد، پوشکین با خواندن شعر خود به نام «خاطرات تسارسکویه سلو» مورد توجه خاص او قرار گرفت. درژاوین از شنیدن شعر پوشکین به وجد آمد از جا برخاست و خواست تا او را در آغوش کشد ولی آلکساندر فرار کرده و تمام روز خود را پنهان ساخت. درژاوین درباره پوشکین گفت: «او همان کسی است که جای مرا خواهد گرفت.» بعدها پوشکین درباره این اولین پیروزی بزرگش چنین نوشت: «پیرمرد که دیگر چیزی از عمرش باقی نمانده بود مرا دعای خیر کرد.»

پوشکین از همان دوران دبیرستان به عضویت انجمن ادبی آرزوماس که بر علیه کهنه‌اندیشی و ژانرهای منسوخ در ادبیات مبارزه می‌کرد، درآمد.

در ژوئن۱۸۱۷ پوشکین پس از پایان تحصیلات دبیرستانی در وزارت امور خارجه مشغول به کار گردید. او علاقه‌ای به این مقام و پست نداشت. به زودی او به عضویت انجمن ادبی «چراغ سبز» درآمد. این انجمن با محافل و گروه‌های زیرزمینی انقلابی ارتباط نزدیک داشت. پوشکین را به خاطر عقاید سیاسی تا سال ۱۸۲۰ به جنوب تبعید کردند.

پوشکین در این سال‌های تبعید که مدتی از آن در قفقاز سپری شد، تحت تأثیر ابهت و عظمت طبیعت قهرآلود قفقاز قرار گرفت و برای تحقیق درباره زندگی و معیشت کوه‌نشینان و قزاق‌های این منطقه وقت زیادی صرف کرد. او منظومه «اسیر قفقاز» را در همین زمان به رشته تحریر درآورد. بعضی از آثار منظوم او در این سال‌ها عبارتند از: منظومه‌ی اسیر قفقاز، فواره باغچه‌سرا، گابریلاد، یوگنی آنگین، کولی‌ها و برادران سارق.

سال ۱۸۲۶ پوشکین به پایتخت احضار شد و به او اعلام نمودند که بخشیده شده و می‌تواند هر کجا بخواهد زندگی کند. اما در حقیقت شاعر کمافی‌السابق تحت مراقبت شدید پلیس بود. او موظف بود، برای چاپ تألیفات و برای تمام سفر‌هایش از قبل مجوز کسب کند. وضع روحی او طی سال‌های پس از آزادی هم‌چنان پریشان بود. بهترین دوستانش در تبعید به سر می‌بردند. مناسبات او با حکومت و اجتماع اشرافی هر سال تیره و تیره‌تر می‌شد.

در فوریه سال ۱۸۳۱ او با دختری زیبا به نام ناتالیا نیکالایونا گانچاراوا ازدواج کرد. محافل اشرافی که هجویات و نیش زبان‌های پوشکین را نمی‌توانستند ندیده بگیرند با پراکنده ساختن شایعات دروغین درباره همسرش از او انتقام می‌گرفتند. تهمت‌زنان درباری همواره تلاش می‌کردند تا بین پوشکین و دانتس که پسرخوانده سفیر هلند و افسر گارد بود و گفته می‌شد دوستدار همسر پوشکین است، دوئلی ترتیب دهند. پوشکین که شرف خود را مورد اهانت می‌دید دانتس را به دوئل خواند. در ۲۷ ژوئیه سال ۱۸۳۷ این دوئل برگزار شد. پوشکین زخم عمیقی برداشت و پس از دو روز در تاریخ ۲۹ ژانویه (مطابق با ۱۰ فوریه تاریخ جدید) درگذشت. هنگامی که خبر مرگ پوشکین منتشر شد عده کثیری گرد خانه‌اش گرد آمدند. موجی از تنفر و انزجار علیه دانتس جامعه را فرا گرفت. مرگ فاجعه‌آمیز شاعر محبوب روس عزای ملی شد. به دستور حکومت تابوت پوشکین مخفیانه و تحت‌الحفظ به دهکده میخائیلوفسکویه حمل و در صومعه سویتاگورسکی به خاک سپرده شد.

پوشکین در مبارزات و خلاقیت‌های ادبی خویش در پیشروترین و مترقی‌ترین موقعیت زمان خود قرار داشت. او در طی ۲۵ سال کار ادبی‌اش برای رشد فرهنگ و ادبیات روس تلاش فراوان نمود. آلکساندر پوشکین به عنوان نابغه‌ی کبیر ملی برای همیشه در قلب و خاطره ملت روس باقی خواهد ماند.

*

درباره پوشکین و سبک او

نوشته: دمیتری میرسکی

 

پوشکین نویسنده‌ی اولین داستان منثور روس است. او برای نخستین بار نثر ادبی را به صورت رمان‌نویسی در روسیه بنیان نهاد. نام او در طی قرون متمادی همچنان زنده مانده است. اما آوازه او درتاریخ ادبیات رمان‌نویسی با تمام جذابیت، شیرینی و جنبه‌های طنزی که او در آن‌ها جای داده، با مقامی که در نظم دارد قابل قیاس نیست. فرق عمده بین نظم و نثر او در این است که او بیش از هر چیز شاعر بود. و اشعارش را به زبان مادری می‌سرود و معیار قضاوت در مورد اشعارش با خود او بود. اما نثر برایش زبانی بیگانه محسوب می‌شد زیرا که در آن روزگار اشراف‌زادگان جز به زبان فرانسه صحبت نمی‌کردند و او موفق شده بود تا با کوشش و جهد بر رموز این زبان بیگانه راه پیدا کرده و بر آن مسلط شود. تنها گوشی حساس می‌خواست تا به لهجه پارانانسی او پی ببرد. با همه این‌ها در نثر او قید و بندهایی که از قوانین خاصی پیروی می‌کنند دیده می‌شوند که در شعر او وجود ندارند. پوشکین بیشتر اوقات به سرودن شعر می‌پرداخت. تنها در سال ۱۸۳۰ بود که تمام وقتش به داستان‌نویسی گذشت. او از همان ابتدا می‌دانست که چه سبکی را باید دنبال کند. در سال ۱۸۲۳ در دفتر یادداشتش نوشت: «سبک ولتر می‌تواند بهترین نمونه خردمندانه باشد… دقت و کوتاه‌نویسی اولین گام برای نوشتن یک نثر خوب به شمار می‌آید. لازمه یک نثر خوب، تفکر و باز هم تفکر است‌. جملات پر زرق و برق عاری از اندیشه به هیچ کاری نمی‌آیند. اما شعر چیز دیگری است…»

نثر پوشکین، حاصل تأثیرپذیری از ادبیات فرانسوی است. او را می‌توان از اولین پیشوایان مکتب ولتر دانست. نثر او آمیخته با ایجاز، روانی و سهولت، دور از هر گزافه‌گویی و آرایه‌های چشمگیر است که پیوسته به‌سوی عریانی کلام حرکت می‌کند. پوشکین سخت شیفته ولتر بود. اما گرچه نثرش از نظر سادگی و ظرافت قابل قیاس با نثر ولتر است ولی بی‌پروایی آشکار، آزادی بیان، تندزبانی و بی‌تکلفی نویسنده فرانسوی را ندارد. به‌طور کلی باید گفت که فضای حاکم در ادبیات قرن هیجدهم کاملاً در آثار پوشکین، حتی زمانی که مانند دیگر نویسندگان هم‌عصرش تحت نفوذ والتراسکات و هوفمان قرار می‌گیرد، به‌خصوص در داستان‌هایش مشهود است.

اولین تجربه داستان‌نویسی او مربوط به رمان تاریخی آبراهام پسر خوانده سیاه پیوتر کبیر می‌شود که در سال ۱۸۲۸ شروع به نوشتن آن کرد. این داستان سرگذشت جد او هانیبال است که نیمه‌تمام مانده و در زمان زندگی او تنها دو بخش آن به چاپ رسید. پوشکین در دوران تبعیدش در بولدینو، موفق به نوشتن پنج داستان کوتاه شد که یک سال بعد بدون درج نام نویسنده، تحت عنوان داستان‌های بلکین به چاپ رسید. اگر چنین فرض کنیم که این داستان‌ها بهترین آثار او نبودند، ولی در هر حال ویژگی‌های خاص او را در بر داشتند. باید گفت که او دیگر هیچ‌گاه در هیچ یک از آثارش این چنین قوانین، ساده‌نویسی، دوری جستن از زیاده‌گویی و حاشیه‌نویسی را رعایت نکرده است. داستان توسط ملاکی متواضع و شهرستانی، به صورت سوم شخص، یعنی توسط راوی شرح داده می‌شود. این داستان‌ها به شکلی ساده همراه با طنزی که در زندگی روزمره جا دارد بیان شده است. ولی هنر ساده‌نویسی به معنای درست کلمه را، در بی بی پیک پوشکین می‌توان دید. معاصرین پوشکین با نثر او با دیدی بی‌تفاوت روبرو شدند. تنها پس از گذشت سالیان بسیار مجبور به اعتراف شدند که نثر او شاهکار است. شخصیت تخیلی بلکین که به صورتی کمرنگ در مقدمه کتاب گنجانده شده، تنها پس از درگذشت او در داستان دهکده گاریوخینو کشف می‌شود. پرسناژهای این داستان‌ها از نظر سادگی، ساده‌لوحی و جاه‌طلبی توأم با شکسته نفسی ایوان پتروویچ بلکین، از آثار جالب پوشکین به شمار می‌آیند.

پوشکین از سال ۱۸۳۱ به بعد بیشتر به نثر پرداخت تا به نظم. در این سال سه اثر او از جمله (دختر کاپیتان، و بی‌بی پیک) تکمیل و منتشر شد. هم‌چنین بخش‌های متعددی از داستان‌های ناتمامش در این سال نوشته شدند، که تمام آن‌ها نگهداری شده و پس از مرگش در مجموعه آثار او به چاپ رسیدند. در میان این نوشته‌های ناتمام چند طرح وجود دارد که ممکن است، پیش‌نویس مقدماتی کلئوپاترا باشد. در یکی از این طرح‌ها نوشته بسیار جالبی از خصوصیات اخلاقی چارسکی یافت شده است. او شاعری است که از روی تکبر اشراف‌منشانه و یا از روی ملاحظات اجتماعی نمی‌خواهد او را شاعر بدانند.

دوبرُفسکی که تقریباً داستانی تمام شده است، سرگذشت راهزنی است که دزدی‌هایش بر پایه دادخواهی و عدالت انجام می‌گیرد. اگر این داستان تمام می‌شد، یکی از بهترین رمان‌های حادثه‌ای روسیه به شمار می‌آمد. این راهزن جوانمرد به‌گونه‌ای هوشیارانه و به صورتی ملودرام یادآور رابین‌هود قهرمان ایده‌آل ملت‌هاست. در این سرگذشت نیز مانند دهکده گاریوخینو، هجو زیادی گنجانده شده است. شخصیت دو فرد عالیجاه درباری، ترویه کوروف و وریسکی، این خودکامگان بی‌شرم و خودپرست، زینت‌بخش ادبیات روس است. تنها رمانی که در سال ۱۸۳۶ به‌طور کامل نوشته و در حیات خود پوشکین به چاپ رسید، دخترکاپیتان بود. داستان در ارتباط با شورش پوگاچوف (قیام مردم فقیر در ناحیه شرق روسیه در سال ۱۷۷۳) است. این داستان شبیه به سبک والتر اسکات در به تصویر کشیدن و احیا کردن وقایع تاریخی قدیم است. ولی شباهتی به رمان‌های ویورلی او ندارد و از نظر حجم، از یک پنجم رمان‌های والتر اسکات کمتر است. رمان دختر کاپیتان مملو از طنزهای قابل ستایش است، مثل جایی که افسر پیر پادگان، با زیر سوال بردن، دوئل و رد آن می‌پرسد که دوئل به چه درد می‌خورد. قهرمانان داستان مانند چهره‌های آرام کاپیتان میروف و همسرش، چه در هنگام صلح و چه در هنگامی که نیروهای شورشی به‌ طور ناگهانی وارد دژ می‌شوند و آن دو با از خودگذشتگی و تواضع تن به اعدام می‌دهند، یا ساولیچ خدمتکار صادق و در عین حال مستبد از چهره‌های بارز این رمان محسوب می‌شوند.

اگر یوگنی آنگین را در نظر نگیریم، دختر کاپیتان تنها اثر پوشکین است که اثر شگرفی بر عصرهای آتی ادبیات بر جای گذاشته است. در آن جوهری وجود دارد که رئالیسم روسی را نشان می‌دهد. گرچه این داستان به سبکی کاملاً معمولی، همان‌طوری که یک داستان تاریخی را شرح می‌دهند نوشته شده، ولی با سادگی، طنز و عاری بودن از هرگونه پرگویی و طمطراق توانست با تاراس بولبای گوگول که دو سال بعد از آن سوی ساحل‌ها سر برآورد رقابت کرده و آن را مغلوب خود سازد. با آن‌که دختر کاپیتان داستانی تأثیرگذار بود ولی نمی‌توان آن را بهترین داستان پوشکین دانست. این افتخار نصیب بی‌بی پیک که در سال ۱۸۳۴ منتشر شد، گردیده است. شرح این داستان به‌طور خلاصه غیرممکن است. داستان‌های بلکین نیز از نظر شفافیت و کامل بودن داستان اثری کامل و جالب توجه‌اند. جنبه تخیلی آن‌ها بالاتر از تمام آثار پوشکین است و از لحاظ شور و هیجان رمانتیکی، بسیار به سروده «ضیافت به روزگار طاعون» و به منظومه « مبادا، خدا مرا مجنون کند» شبیه‌اند. جنبه تخیلی در بی‌بی پیک کاملاً عاری از عیب و نقص و در قالب کلاسیک خود جای دارد. این داستان با عریانی نجیبانه و فشردگی‌اش چنان است که حتی پروسیر مریمه نویسنده کوتاه‌ترین داستان‌های فرانسوی نیز جرأت این‌که این داستان را دقیقاً همان‌طور که هست ترجمه کند نداشته و در ترجمه‌اش همه گونه شرح و بسط و توصیف را اضافه کرده است. با این اندیشه که شاید با اضافه کردن حجم آن را زیاد کند.

پوشکین در نقدنویسی نیز منحصر بفرد بود. مقالات جدی و دقیق انتقادی او و تقریظ‌هایش بسیار سنجیده، دقیق، صحیح، معتبر و با عباراتی روشن بیان می‌شدند. بحث‌ها و نقد آثار دیگران که توسط او در روزنامه لیتراتورنایا گازتا چاپ می‌شد، فوق‌العاده و جزو بهترین‌ها بودند. طنز تند و بجای او چنان گزنده بود که دشمنان نمی‌توانستند از آن روی برتابند. جملات تند او به بولگارین روزنامه‌نگار مزدور که در خدمت پلیس مخفی بود بسیار بی‌رحمانه و قابل ستایش است. این مقالات سبب تعطیل شدن روزنامه ادبی و از کوره در بردن رقیب نابکار و در عین حال بانفوذ او شد. در سال ۱۸۳۲ پوشکین تمام وقت خود را به بررسی و مطالعه تاریخ گذراند. نوشتن رمان پیوتر کبیر گرچه نیمه‌تمام ماند ولی منجر به نوشتن رمان تاریخی شورش ۱۷۷۳ پوگاچوف گردید. این شاهکار ادبیات داستانی با داستان نبرد گالی نوشته یول تزار قابل مقایسه است. نقص این رمان، در دسترس نبودن مدارک لازم تاریخی بود. تصویر شخصیت پوگاچوف بر پایه اطلاعاتی بود که پوشکین در اسناد مکتوب و از خاطرات شاهدان کسب می‌کرد. گرچه برایش مقدور نبود بسیاری از اطلاعات را که برای او بسیار ضروری بودند کسب کند. او آن چنان در کلاسیسم  قرن هیجدهم غرق بود که نمی‌توانست تاریخ را از جنبه حرکت توده‌ها و مبارزات طبقاتی بررسی کند. اما دید او بسیار دقیق بود. او توانسته است دلایل اجتماعی این قیام عظیم را به خوبی نشان دهد. سال ۱۸۳۶ مسافرت به ارزروم را نوشت که گزارشی از جبهه جنگ قفقاز در سال ۱۸۲۶ است. پوشکین در این اثر توانست به آخرین مرزهای فشرده‌نویسی دست یابد.