برخی از ویژگیهای چاپ اخیر دیوان ملک الشعرا بهار:
۱- در مجلد اول، ۴۳ قصیدهی منتشر ناشده آوردهایم که تلاشمان را مهربانیها و وسواسهای خانوادهی استاد بهار، به ویژه سرکار بانو چهرزاد بهار که دستنوشتهها را در اختیارمان گذاشتند و امکان مقابلهی نسخهها را فراهم آوردند، به ثمر رساند. اگرچه این قصاید غالباً مدحیاند، اما این مؤسسه انتشارشان را ضروری و سودمند میداند.
۲- مطایبات، تفنّنهای ادبی و هجویات استاد را که در هر دو نسخهی امیرکبیر و توس اغلب محذوفاند، تا آن جا که دسترسی یافتیم، به مجلّد دوم افزودیم؛ با این تمهید که جای برخی از واژهها یا بخشی از آنها نقطه گذاشتیم.
۳- تصنیفهای چندی در اختیارمان گذاشته شد که همه را در مجلّد دوم، در بخش تصنیفها آوردهایم .
۴- حروفچینی دیوان را روشمند و علمی به انجام رساندیم. اینک خوانندگان در خواندن ترکیبات یا مفردات دشواری خاصی نخواهند داشت.
۵- اغلاط فاحشی را که بر هر دو نسخهی امیرکبیر و توس راه یافته بود، تطبیقی یا قیاسی اصلاح کردیم.
۶- نظام نشانهگذاری و اِعرابچینی دیوان را تا جایی که مقدورمان بود تقویت کردیم و میانگینی را در نظر داشتیم که میتواند برای فرهیختگان ملالآور باشد. اگر چنین است بر ما ببخشایند.
۷- ترتیب الفبایی غزلیات و قطعات را با روش ویرایش امروز اشتی دادیم و برخی از شعرها را از بخشی به بخش دیگر منتقل کردیم. مانند دو مادّۀ تاریخ در مرگ صبا که چون به تفنّن ادبی نزدیکتر بودند، به بخش «مطایبات و تفنّنهای ادبی» انتقال یافتند.
۸- بر پانوشتهای توضیحی – کم و بیش – افزودیم، اما راضی کننده نیست . امید نگارنده این است که کلّ دیوان بهار با شرح دشواریها و توضیحات تفصیلی به مجامع فرهنگی و دانشگاهی عرضه شود. راست این است که دیوان بهار، دیوان قَدَری است و شرح آن از مبرمات فرهنگی جامعهی ماست.
*
از دیباچه کتاب به قلم چهرزاد بهار:
… تنها آرزوی خانوادۀ بهار بعد از مرگ او چاپ دیوانش بود. جمعآوری و تدوین و تنظیم آن کاری بس دشوار به نظر میرسید.
تصمیم داشتم دیوان اشعار پدر را تنظیم کنیم و به چاپ برسانیم. یزدانبخش قهرمان شوهر خواهرم که خود شاعری توانا و بنام بود به من پیشنهاد کرد که یکی از عموزادههایش به نام آقای محمّد قهرمان- شاعر توانای خراسان- حاضر است در جمعآوری کامل اشعار ملکاالشّعراء بهار با من همکاری کند.
تمام کتابخانۀ پدر را برای پیدا کردن اشعارش کتاب به کتاب ورق زدیم . زیرا پدر عادت داشت که بعضی از شعرهایش را در حاشیه یا در آغاز و پایان کتابهایش مینوشت و فراموش میکرد که آنها را در دیوان خطیّ خود وارد کند.
سپس در روزنامههای تهران و مشهد و اصفهان آگهی کردیم، تا اگر کسی شعری از بهار دارد برای ما بفرستد و بسیاری از اشعار بهار پس از این آگهیها به دست ما رسید. آنگاه روزنامهها و مجلّههای قدیم را در کتابخانههای ملّی ایران و مجلس شورای ملّی نگاه کردیم و مجدداً مقداری از اشعار او را در آنها یافتیم. همسرم دکتر علیاکبر خسروپور، یک ماشیننویس استخدام کرد و او هر روز به منزل مادرم میآمد و شعرهای پدر را ماشین میکرد.
پس از بررسی و مقابلۀ تمامی شعرها با دیوان خطّی موجود، کار تا اندازهای سامان یافت . سپس برادر کوچک بهار، آقای محمّد ملکزاده، عموی بزرگوارمان تنظیم نهایی و مقدّمات توضیحی را انجام دادند . آنگاه با همّت آقای جعفری مدیر محترم انتشارات امیرکبیر کار چاپ دیوان ملک الشعراء بهار در سال ۱۳۳۴ شمسی به سامان رسید.»
تاکنون پنج چاپ از دیوان اشعار بهار منتشر شده است . آخرین چاپ در سال ۱۳۶۸ شمسی به کوشش و همّت شادروان مهرداد بهار – فرزند لایق و دانشمند بهار- با مقدمهای جامع و شیوا از سوی انتشارات توس به چاپ رسیده است.
دیوان اشعار بهار مدتی نایاب و دور از دسترس دوستداران او بود.
همیشه آرزو داشتیم که بتوانیم تمامی شعرهای او را به طور کامل انتشاردهیم، ولی این مهم هرگز میّسر نمیشد و هر زمان مشکلی پیش میآمد که مانع چاپ و انتشار آن میشد. اینک به یاری خداوند متعال امیدوارم که تا حدّ ممکن موفق به انجام این آرزوی دیرینه شده باشیم. برای رسیدن به این هدف همانطور که بیان شد، از شش دفتر دستنویس شعرهای بهار که در نزد من است سود بردهایم.
در این راه خواهر بزرگ من خانم ماهملک بهار و همسرم دکتر یحیی معاصر، مرا یاری دادهاند. همچنین زنده یاد آقای محسن باقرزاده مدیر محترم انتشارات توس که همواره برای انتشار دیوان کامل بهار، تلاش فراوان کردهاند، یاورمان بودهاند.