اشتفان تسوایگ نویسنده نامدار اتریشی که داستانها و بیوگرافیهای بسیار مشهور از خود باقی گذاشته است در ۲۸ نوامبر ۱۸۸۱ در وین به دنیا آمد و در ۲۳ فوریه ۱۹۴۲ در برزیل از دنیا رفت . شرح حال مختصر زیر به قلم خود اوست که در دایرهالمعارف نویسندگان قرن بیستم چاپ شده است و از همانجا ترجمه و نقل میگردد:
«من در شهر وین به دنیا آمدم و پس از پایان تحصیلات دبستانی و دبیرستانی وارد دانشگاه شدم و به تحصیل تاریخ و ادبیات و فلسفه پرداختم. رشته تخصصیام پژوهش درباره افکار و عقاید فیلسوف فرانسوی تن بود.
در آن تاریخ که دانشجوی دانشگاه بودم نوعی تمایل روزافزون برای سیاحت و جهانگردی پیدا کرده بودم و میخواستم آفاق و اکناف کره زمین را تا جایی که برایم مقدور و میسر باشد از نزدیک ببینم. از اینرو به چندین سفر طولانی که پایم را تا سرزمین هند هم کشاند پرداختم. سفرهایی از این قبیل در آن تاریخ فوقالعاده دلفریب و ماجراآمیز بودند.
در عرض آخرین سالهای جنگ اول که خود را به نحوی به سویس رسانده بودم عدهای از نویسندگان مختلف جهان را در آنجا ملاقات کردم که همهشان در این کشور آرام، در این جزیره صلح و صفا، دورهم جمع شده بودند تا علیه جنگ و عواقب موحش آن (از قبیل ناسیونالیزم افراطی) مبارزه کنند . لیدر این دسته از روشنفکران جهان رومن رولان بود.
بپاس حفظ حقیقت، خود را مکلف به ذکر این نکته میدانم که در عرض آن چهار سالی که جنگ جهانی اول ادامه داشت، اصول آزادی عقیده حتی درکشورهای متخاصم هم تا حدی رعایت میشد و نویسندگان و منقدان آن دوره میتوانستند معتقدات و اندیشههای خود را، ولو اینکه منافی خطمشی و سیاست رسمی دولتهای متبوعشان باشد، آزادانه ابراز کنند. اما با کمال تأسف باید اعتراف کرد که در دوران جنگ جهانی دوم که برای اغلب کشورهای اروپائی عصر خفقان اندیشه است دیگر کوچکترین اثری از اینگونه آزادی بیان و قلم برای منقدان و روشنفکران باقی نمانده است.
چون جنگ جهانی اول تمام شد دوباره به میهنم اتریش باز گشتم و بیست سال بعدی را در شهرسرحدی سالزبورگ گذراندم. گرچه البته در عرض این مدت کماکان به سفرهای کوتاه و طولانی میپرداختم. در جریان این دوره بیست ساله بود که رشته نویسندگی را با ذوق و حرارتی بیشتر دنبال کردم و کتابهایی نوشتم که به تدریج شهرت جهانی پیدا کردند.
محور علاقه من در نویسندگی همیشه این بوده است که نحوه احساسات و شیوه زندگانی قهرمانان آثارم را از نظرگاه روانشناسی به خوانندگان آن آثار نشان بدهم و به پیروی از همین سبک و شیوه خاص در نویسندگی است که تاکنون توانستهام مقدار زیادی مقاله و بیوگرافی درباره چهرههای سرشناس تاریخ بنویسم و روحیات و خصایص روانی آنها را ضمن این نوشتهها منعکس سازم.