در تاریخ ایران، بانوان توانمندی حضور دارند که با اندکی بردباری و تلاش میتوان گرد و غبار گذر ایام را از ایشان برگرفت. در این رمان مدرن به سرگذشت مهستی گنجهای، پایهگذار سبک رباعی شهرآشوب پرداخته شده است.
آن بانوی دانشمند در دوران سلجوقیان میزیست و به جایگاه دبیری سلطان سنجر دست یافت. وی یکی از نخستین ایرانیانی است که نگارشهای بجاماندهاش، نشان از دیدگاه واقعگرایانه (رئالیستی) دارد.
اشعارش سرشار از زندگی و شادمانی است و بیش از مدحهای چاپلوسانه، به مردمان عادی کوی و برزن پرداخته. زندگی افسانهای با مهرورزیاش به امیر احمد، خطیب گنجه درآمیخته…
*
مهستي گنجوي در يكي از پرهرج و مرج ترين دوران تاريخ ايران چشم به جهان گشود؛ زمانهاي كه زنگ پايان شكوه تمدن اسلامي نواخته شده بود. با اين حال او توانست بر علوم زمانه خويش تسلط يافته و سبك رباعي شهرآشوب را ابداع كند.
ديدگاه متفاوت اين زن در دوران تملق و چاپلوسيها از نخستين اشعار واقعگرايانه فارسي است كه به زندگي مردم كوچه و بازار پرداخته است. شعرهاي او بيان عشق، شوخطبعي و رعنايي يك زن در جهاني خشن و بيرحم است؛ بانويي كه از زيباترين زنان عصر خويش است و پژواك مهرورزياش در دل قرون و اعصار برجاي مانده است. با اين حال «صخره ماه» تنها يك رمان تاريخي نيست بلكه كتابي است كه با شيوهاي نو به دغدغههاي انسان جستوجوگر در زمان حال نيز پرداخته است.
*
نقد یک خواننده:
ما آدمهای معمولی زندگیهایی معمولی داریم. رویدادهای معمولی زندگی ما هر چقدر غیر قابل پیشبینی و خاص به نظر رسد، باز اتفاقات معمولی زندگیهای معمولی ماست. قهرمان داستان برای ملاقات با نویسنده محبوبش راهی غاری باستانی در گیلان میشود. آنجا با جهانی باستانی در دل دنیای مدرن مواجه میشود. کتابخانهای که فرزانگان در طول تاریخ از آن محافظت کردهاند و آن را از گزند حوادث حفظ کردهاند.
ماجرا با روایت داستان زندگی مهستی گنجوی (رباعیسرا و دیوان سالار زن ایرانی در قرن پنجم هجری) در میانه روایت اصلی ادامه مییابد و نیمه دوم اثر را باید با نثری شبیهسازی شده با نثر فارسی قرن پنجم که گویی زندگینامه خودنوشت مهستی گنجوی است، همراهی کنیم. جا داشت نویسنده در مقدمهای کوتاه به نکتهای مهم اشاره میکرد و آن اینکه از نگاه تاریخی زندگی مهستی گنجوی در پردهای از ابهام است و هیچیک از روایتهایی که از زندگی وی نقل شده مستند به منابع موثق نیست. آنچه نویسنده در این اثر روایت کرده اقتباسی از روایتهای قدیمی (غیر موثق) با افزودههای وی است. به هر تقدیر، این اثر نه چندان بلند، با کاستیهایی که دارد، ارزش خواندن دارد. فرهیختگیگرایی و فرهنگی که در پس پشت نگاه نویسنده وجود دارد میل به تعالی و حس خوب فرهیخته بودن را در مخاطب زنده میکند. قرار گرفتن این اثر در فهرست منشورات انتشارات پرافتخار «توس» که خود تاریخچهای از فرهنگ در ایران معاصر است نیز بیشتر ما را ترغیب میکند تا این اثر را بخوانیم و به دوستانمان توصیه کنیم.
*
پارگراف هایی از کتاب صخره ماه:
با خود می اندیشم، وقتی آدم در پیاله ی چند هزارساله آب بنوشد و بر قالیچه ی بدون تاریخ بنشیند، سنگ هم که باشد، صاحب کرامت می شود. احساس می کنم این همان جایی است که به من لذت زندگی را می بخشاید. اما ذهنم هنوز درگیر وابستگی هایی است که در شهر محل زندگی ام شکل گرفته اند. حس کسی را دارم که سوار بالنی است که از گاز گرم انباشته شده و هوای پرواز در سرش پیچیده اما سبد بالن هنوز با طناب های قطور به زمین میخ شده. خاطرات و دلبستگی هایم به آن چه در پایین قلعه وجود دارد، مرا به گذشته برمی گرداند.
. . . .
اما این بالا می بینی که خاطره هایت، حباب هایی تخیلی بوده اند. به این آگاهی می رسی که دنیای برداشت های شخصی ات بهتر است روی همان نخستین پله ها جا بمانند. در این بالا خبری از مو و پیچش مو نیست تا نیاز به تعبیر یا مصلحت اندیشی داشته باشی.
. . . .
شاید دانش و فلسفه ی بشر هنوز برای نشان دادن راهی که باید طی شود، ناقص و الکن باشند اما آدم ها ادراکی دارند که می تواند راه راست را به ایشان نشان دهد. حالا دیگر می دانم عشق تنها حقیقتی است که انسان ها بدان دست یافته اند. تنها معجزه ای است که لبه های تیز تیغ های مرگبار را به درک متقابل تبدیل می کند. حالا می دانم چرا همه ی آدم ها در جستجوی عشق هستند. زیرا عشق تنها واقعیتی است که می توانیم در زندگی به آن تکیه کنیم.